من دعا میکنم از سوز جگر تا هرگز
مردی از مردم نامرد تمنا نکند
خواهش آب نمودم ز شما تیر آمد
هیچکس با گل نشکفته چنین تا نکند
گوش تا گوش علی را لبه تیغ درید
صید این گونه کسی ماهی دریا نکند
بوی آب آمد و طفلم به تلظی افتاد
صید این گونه کسی ماهی دریا نکند
نگرانم برسد سرزده از راه رباب
زود تر خاک بریزم که تماشا نکند
پشت هر خیمه من ای کاش چهل صورت قبر
کنده بودم که تو را حرمله پیدا نکند
به علی اصغرم آقا بگو از قول رباب
که ز بی شیری من شکوه به زهرا نکند
***
هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه کودک بی شیر مرا پیچیدند
روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
mohjat.net