آخرین شبای اسفند و اولین روزای فروردین
کاش یه سال تو کربلات آقا بچینم یه سفره ی هفت سین
دم عیده آقا جون فکر فقیرا هم باش
فکر دست خالی این بی سر و پا هم باش
دم سال نو به فکر ما گداها هم باش
دل و رسوا کردم درد و دلها کردم
سفره ی دلم رو پیش تو فقط وا کردم
می بینی حالم رو ، زخم رو بالم رو
مگه میشه ندی کربلای امسالم رو
تو کریمی اینقد ، به تو هر کی رو زد
نشده بهش بگی از در خونم برگرد
حول حالنا حسین ، شاه کربلا حسین
از خدا می خوام که سال نو ، به کام ما شیعیان باشه
توی تقویم یه روزم واسه ، ظهور امام زمان باشه
یه روزی میاد ایشالا به همین زودی ها
میسازیم حرم برای حسن ابن زهرا
میسازیم برای مادر یه ضریح زیبا
تو بهارم هستی ، کس و کارم هستی
همه ی زندگی و دار و ندارم هستی
حالمو می دونی با چش بارونی
منکه چیزی ندارم از تو آقا پنهونی
کاش یه نوکر باشم یه کبوتر باشم
سال نو از شیعیان ناب حیدر باشم
حول حالنا حسین ، شاه کربلا حسین