صدای گریه شنیدی اگر صدای من است
مرا بزن به مرامت قسم سزای من است

دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس
دلت شکسته دلیلش فقط خطای من است

بدی من که به دردت نمی خورد اما
تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است

فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط
عنایتت سبب این برو بیای من است

هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟
همیشه گفته ام ، آن مهربان ، خدای من است

تمام حاجتم این ماه ، دیدن نجف است
نجف مکان علی ، شاه و مقتدای من است

دلیل اشکِ سر سفره ، وقت افطارم
لبان تشنه ارباب با وفای من است

نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب
حسین راه نجات است و ناخدای من است

که گفته روزی من نیست دیدن حرمش
به دست دختر او رزق کربلای من است

فدای اشک رقیه که با پدر می گفت :
چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است

گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم
چرا که کنج خرابه ، کتک غذای من است


امشب پناه داده بر جمع ما رقیه
ما آمدیم یا رب همراه با رقیه

حس کرده ایم جودت بیش از همیشه بوده
هر بار در مناجات گفتیم یا رقیه

بخشیدن گناه ما را به او سپردی
امشب تمام ما را کرده سوا رقیه


دردیم و اوست درمان کفریم و اوست ایمان
ما را ز دام شیطان کرده رها رقیه

دلتنگ های صحن کرب و بلا کجایید
امشب دهد برات کرب و بلا رقیه

غیر از حسین نامی روی لبش نیامد
این است عشق این است صد مرحبا رقیه

زهرای کربلا اوست با درد آشنا اوست
افتاده گوشوارش بر خاک ها رقیه

لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟
اصلا انگار که یک پیر زنم می بینی؟

زخم های تن من میخ دری کم دارد
مثل زهرا شده وضع بدنم می بینی؟

نکند مثل من امروز تو سیلی خوردی؟
شده چشمان تو هم تار، مرا می بینی؟

کعب نی ها چه در این قائله گُل می کارند
لاله افتاده روی پیرهنم میبینی؟

با لبِ لب پرت اینبار مرا بوسه بزن…
جای سالم تو اگر روی تنم می بینی




مطالب مرتبط

سلام من به مدینه
سلام من به مدینه

شنبه, 11 دی 1400

پخش
بیا نگار آشنا
بیا نگار آشنا

شنبه, 08 مرداد 1401

پخش
دوست داری در زدن های مرا
دوست داری در زدن های مرا

شنبه, 27 فروردین 1401

پخش