غیر آهی در بساطَم نیست، آه آوردهام
هرچه دارم را به امّید نگاه آوردهام
من گدائی بیکَسَم، رو سوی شاه آوردهام
با چه امّیدی به این خانه پناه آوردهام
در رجب توبه به مَن احساس بهتر میدهد
این شبِ جمعه گدائی طعمِ دیگر میدهد
سالهای سال، غفلت کردنِ من را ببخش
سُستیِ وقتِ عبادت کردنِ من را ببخش
با همه جُز تو رفاقت کردنِ من را ببخش
جای شُکرَش، کفرِ نعمت کردنِ من را ببخش
دردِ من دنیا شده، پس دردِ دین رفته کنار
حرفِ حق محض رضای آن و این رفته کنار
ریزهخوارِ لطفِ سلطانم، علی جانم علی
تا علی دارم مسلمانم، علی جانم علی
با علی لبریزِ ایمانم، علی جانم علی
تا ابد هر لحظه میخوانم، علی جانم علی
یا من اَرجوهُ لِکُلِ خیر، سائل آمده
توبه کرده با پشیمانیِ کامل آمده
وقت درد و دل شده، حالِ بُکایَم را بده
لطف کن امشب جوابِ گریههایم را بده
دردِ روح و جسم دارم، پس شِفایَم را بده
میهمانِ جمکرانم، کربلایَم را بده
چون در این شبها به سمت کربلاء رفتن خوشَست
کربلا هم گر نشد، صحنِ رضا رفتن خوشَست
کربلا گفتم و از کرب و بلایش سوختم
باز شد حرفِ حسین و از عزایش سوختم
از غم گودال و ذبح از قفایَش سوختم
مادری تا ناله زد، از نالههایی سوختم