دلبری کار چشات
من که میمیرم برات
آرزوم اینه باشم
بین کشتهمردههات
مردم از تیر نگات
از صدای آشنات
پاره شد بند دلم
با هوای کربلات
از تب عشق تو، میسوزه تنم
تا زندهام، سینهزنم
ارباب بیکفنم
زیر بارون توام
مست و مجنون توام
بیخبر از غصّههام
تا پریشون توام
ذکر لبهای منی
دین و دنیای منی
بینیاز از عالمم
تا تو آقای منی
جاریه اشک این چشمای ترم
پای ایوون حرم
ارباب بیکفنم
عالمآرا تا ابد
دلربایی میکنی
با نگاهت، قلبمو
کربلایی میکنی
بیقرارم ای ماه «کربوبلا»
ای شاه «کربوبلا»
ارباب بیکفنم