شد بنده پشیمان و خدایش بخشید
هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید
انگار نه انگار گنهکاری دید
زود از سر مغفرت خطایش بخشید
مخلوق حیا نکرد هنگام گناه
درد است که خالق از حیایش بخشید
تا بنده دلش نرم شود، گریه کند
شیرینی و لذت دعایش بخشید
هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست
از دوستی آل عبایش بخشید
بخشید به هر بهانه ای هر کس را
ما را به علی و ربنایش بخشید
هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت
بر ساحت پاک مرتضایش بخشید
مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا
در گوشه ی ایوان طلایش بخشید
از شاه نجف هر که فلاحش را خواست
فی الفور برات کربلایش بخشید
بی نام حسین، هر مناجاتی بود
باید که عطایش به لقایش بخشید
امشب دل من رفته به پایین پایش بخشید
ارباب مرا به خاک پایش بخشید
آن کهنه که بر سر پنج تن است
زهرا به حسین و مصطفایش بخشید
ای وای که از کار ، گره وا نشده
در وسعت این عبا علی جا نشده