لباس رزم، اندازه‌ی تنت نشد
اشکای من، حریف رفتنت نشد

به لب اباالفضل، تکبیره
رو سر تو، قرآن می‌گیره
بی تو حسین می‌میره

دیگه شدی عزیزم برا خودت یه مردی
وای اگه تو به میدون بری و برنگردی

خوب می‌دونم هستی چقدر تشنه‌ی آب
نمی‌رسه پای تو حتّی به رکاب

شده چشمای من، بارونی
دیگه تو عازم میدونی
داری رجز می‌خونی

با نامه‌ی داداشم، تو دست من رو بستی
با دستای علمدار به روی اسب نشستی

دلم می‌خواست یادت بره غصّه‌هاتو
حسّ نکنی جای خالی باباتو

مدینه با این دل پردردم
مثه اکبرم بزرگت کردم
دورتو من می‌گردم

به تو همیشه قاسمم، من پسرم می‌گفتم
با دیدنت دوباره، یاد بابات میفتم




مطالب مرتبط

دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش