نمیدونم تا به کی ، باید آقا بمونم
رفیقام شهید بشن، ولی من جا بمونم
دنبال شهادتم، ولی عُرضه ندارم
یه نگاه به من بکن، میدونم گُنَه کارم
همه آرزوم اینه، روی پات شهید بشم
عاقبت به خیر بشم، آقا رو سپید بشم
نمیدونم قرارِ مرگه من کجا باشه
همه ترسم اینه، مجلس گناه باشه
خوشا به حال اونیکه، برای دینش جون میده
سلام میده به ارباب و روی پای زهرا جون میده
“اباعبدالله اباعبدالله”
خوش به حال شهدا، وقتی خواستن جون بدن
دردی حس نکردن و غرق در لبخند بودن
دست رو سینه میذارن، یه کلام میگن حسین
روحشون پر میکشه توی بین الحرمین
تنها دلخوشی من، شده یک سنگ مزار
توی این دنیا فقط، همین مونده یادگار
چجوری دل بکنم، مگه دوری آسونه
دل من تنگ براش،میگره باز بهونه
تو رفتی من تنها موندم، تو اوج سختی وا موندم
تو بیش اربابی و من، تو حسرت و غم ها موندم
“اباعبدالله اباعبدالله”
منم و خاطره هات، منم و عکس های تو
هنوزم حس میکنم، رو سرم دستای تو
توی خواب دیدم تو رو، توی کربلا بودی
داشتی لبخند میزدی، غرق در صفا بودی
خوش به حالت که شدی، آخر عاقبت به خیر
دعا کن منم بشم، یه کسی مثل زهیر
من کجا، شما کجا، شما رو سپید شدی
شما روی دامن فاطمه شهید شدی
خیلی دل تنگ میشی، از سفر جا بمونی
رفیقات شهید بشن، باز تو تنها بمونی
تو بودی تنها درمونم، نگاهم کنی ممنونم
کنار قبرت میشینم، زیارت نامه میخونم
اونقدر آشوبم که دلم آروم نمیشه
پرسیدن تو کی میری، چی بگم روم نمیشه
“اباعبدالله اباعبدالله”