یجورایی شبیه بابات غریبی و تنها قاسم
پاره های جگرت داره میریزه رو خاکا قاسم
عمه داره نگران میشه عزیز دلم دیر کردی
میمیره اگه الان اینو بدونه کجا گیر کردیم
پاشیده رو خاکایی گلم حالا روی دستای عمو
منتظر بابایی گلم منتظر بابایی گلم
وای گلم یادگار داداش حسنم
وای گلم بارونیه چشماش حسنم