شلمچه و فکه ، چزابه
طلاییه مجنون ، یک رازه
اونجایی که قدم هر شهیدییه
پلاکایی که زیر خاک ها مخفیه
دلا به یادشون همش هواییه
«ثارالله…ثارالله…. آقام آقام آقام آقام ، آقام حسین»
تو اون مناطق ها، مهمانیم
ما رهرو راه شهیداییم
با خونشون وضو گرفتن توی خون
یه عده ای پیر و یه عده ای جوون
همگی کربلا بود و مقصدشون
«ثارالله…ثارالله…. آقام آقام آقام آقام ، آقام حسین»
سنگرای خاکی شد مکتب
نماز میخوندن در دل شب
کلاس عشق و عاشقی یا ربنا
آماده ی سفر بودن مسافرا
تا که شهید بشن با رمز کربلا
«ثارالله…ثارالله…. آقام آقام آقام آقام ، آقام حسین»
دلا براشون تنگه ، همیشه
رفیق بشیم باهاشون ، چی میشه
آبرودارید پیش الله کریم
یارای کربلاییه نعم الامیر
برام شهید جواز شش گوشه بگیر
«ثارالله…ثارالله…. آقام آقام آقام آقام ، آقام حسین»