یه مادر شهیدمو ، دلم رو پرپر میکنم
فقط با یاد پسرم ، زندگیمو سر میکنم
میگن شده بچهی من ، شهید مفقودالاثر
ولی دلم روشنه که ، میاد یه روزی ز سفر
میاد و درد دل این سیسالمو گوش میکنه
میاد و دلغصهی دورانو فراموش میکنه
چشاموخیرهبهقدو بهچشم و ابروشمیکنه
بیاد میگم بد دردی بود این انتظارم
تموم لحظههاشو واسش میشمارم
بهش میگم حتی یه قبر از تو نداشتم
رو قبر گمناما همش سر میگذاشتم
کاشکی ازش برام خبر بیارن
کاش بچهمو تو بغلم بزارن
کاشکی جنازشو با این شهیدا
که تازه دارن میارن بیارن
«شهید گمنام ٬ شهید گمنام»
@narimani_matn
اینعکسسیزدهسالگیت،جاتو کهپر نمیکنه
رفتی نگفتی مادرت ، با درد دوریت چه کنه
کاشکیمیشدازبختمن،اینغربتوپاکبکنن
کردم وصیت عکستو ، با بدنم خاک بکنن
فکر میکنم حالا دیگه قد و بالات رشید شده
یکم موهای سر و ریش جوونم سپید شده
من میدونم میای ولی بزار بگن شهید شده
بین مزار شهدا میشم یه جوری
سر به سرم داره میزاره این صبوری
چشمم به در خشک شد بیای تاکه تمومشه
این رنج بیتو بودن و این درد دوری
کاشکی خودت رو تو بهم نشون بدی
به مادر پیرت بازم توون بدی
خدا نخواد که جای اون قد و بالات
به دست من یه مشتی استخون بدی
«شهید گمنام ٬ شهید گمنام»
@seyedrezanarimani
خیره به قاب عکستم ، جاشو مرتب میکنم
با خاطرات بچگیت ، روزمو هی شب میکنم
یادته بین روضهها ، دیشبچقدر سینه زدی
روضهیزهراکهمیشد،انگارمیخواستیجونبدی
رفتی و گفتی میرم و دومن مادر میگیرم
من انتقام سیلی زهرای اطهر میگیرم
خدا بخواد منم مثه مادرمون پر میگیرم
رفتی و شد حال وهوا دائما ابری
دیگه نمونده طاقت و نمونده صبری
بد جور حسودیم میشه به مادرایی که
حداقل از بچهشون دارن یه قبری
قرار نبود بری و بر نگردی
گمون کنم حالا دیگه یه مردی
کاش لااقل برای دلخوشیم هم
یه قبر خالی دست و پا میکردی
«شهید گمنام ٬ شهید گمنام»