رفتی و با رفتنت چه بر سر من رفت
هر چه توان داشتم ز پیکر من رفت
گفتم ابوالفضل هست غصه ندارم
عیب ندارد اگر که اکبر من رفت
بس که بلند است هلهله به گمانم
کوفه خبردار شد که لشگر من رفت
چشم قشنگ تو سه شعبۀ مسموم
وای چهها بر تو ای برادر من رفت
خواهر من یک به یک به اهل حرم گفت
وای ابوالفضل رفت... معجر من رفت
رفتی و با رفتن تو دست حرامی
تا بغل گوشوارۀ دختر من رفت
طفل رضیع مرا رباب کفن کرد
فکر کنم دیدۀ آب آور من رفت
جان حسین روی نیزه باش مراقب
دیدی اگر سمت کوفه خواهر من رفت