ای وای من از روی زین بی دست زمین خورد

به جای آب به خیمه ها خجالت آورد 

گفت به حسین که برنگردونم 

شرمنده ی سکینه خاتونم 

من بیشتر از رباب پریشونم 

من بی مشک از زندگی دل کندم حسین 

دستامو ببر بگو شرمندم 

واویلا واویلتا واویلا 





مطالب مرتبط