تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده
به روی پهلوی تو، چند جای پا مانده
نفس کشیدهای و بند آمده نفست
به سینهات چقدر استخوان، رها مانده
خدا کند تو دگر مثل فاطمه نشوی
خدای رحم کند بر تن بهجامانده---
به سجده میروی و مثل بید میلرزی
قیام کن که تسلّای ربّنا مانده
به فرض هم که خودت از جهان، خلاص شوی
هنوز، غربت معصومه و رضا مانده
کمی اگر غل و زنجیرها امان بدهد
صدا هنوز در این اشک بیصدا مانده
دوباره روضهی جانسوز پنجتن داری
بخوان که روضهی مکشوف «کربلا» مانده
بخوان که شمر، نشسته به سینهای خسته