اگر مقصدت تا خدا رفتن است
ز میخانه ایوان طلا رفتن است
سحر تا ضریح رضا رفتن است
نجف رفتن و کربلا رفتن است
در خانه مرتضی را بزن
پس از ربنایت بگو یاحسن
از این خاکبوسی به بالا برس
به سبحان ربی الاعلی برس
به قنبر به سلمان به مولا برس
به افطار شبهای زهرا برس
فقط بوسه بر روی مصحف بزن
نوه دار شد مصطفی ، کف بزن
بیا عیدی ات را ز طاها بگیر
نخی از عبای حسن را بگیر
سرت را در این خانه بالا بگیر
از امروز ، خرجی فردا بگیر
جز اینجا به جایی دگر سر نزن
که شد دیگر امشب علی ، بُوالحسن
در این خانه امشب گرفتار باش
اگر ناز دارد ، خریدار باش
گدا باش ، اصلاً بدهکار باش
بکش دردها را و بیمار باش
اگر از جزامی ، جزامی تری
به مولا کنارش گرامی تری
علی را ببین ، خیبرش را ببین
حسن را ببین ، محشرش را ببین
جمل را ببین ، لشکرش را ببین
رجزهای یا حیدرش را ببین
خدا را ببین در جدال حسن
بگو شیر مادر حلال حسن
کریمی که بهر خدا کار کرد
پس از مرتضی عزم پیکار کرد
زن فتنه را صبر او خوار کرد
به حلمش معاویه اقرار کرد
امامت اگر پُر بها شد از اوست
اگر کربلا ، کربلا شد از اوست
بزودی به زخمم دوا می خورد
ضریحش به دست گدا می خورد
نگاهم به ایوان طلا می خورد
بقیعش به کرب و بلا می خورد
اسیری ما را خدا خواسته
دلم کربلا رفته ناخواسته