راهم بده ؛ راهی عرش اعظمت باشم


در من بِدَم خوب است مدیون دَمت باشم


.


بد را بخر با خوب ها بد نیز دل دارد


شاید که من هم بین جنس در همت باشم


.


هر چند خیلی ها نمی آیند سامرّا


کاری بکن من جزو زوّار کمت باشم


.


از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم


باید همیشه خاکسار مقدمت باشم


.


آموزگار جامعه دستم به دامانت


بگذار مستمسک به حبل محکمت باشم


.


من زنده ام به نوکری آقا دعایی کن


کارگر هر سال بزم ماتمت باشم


.


ای منتهای حلم ای رکن بلاد ما


یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا


.


در پادگانی غصه ی تبعید داری


اندازه ی یک عمر درد بی دوا داری


.


سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند


قدّی خم و چشمی تز از آن طعنه ها داری


.


قبر خودت را دیدی و آرام باریدی


آقای خوبم غربتی بی انتها داری


.


وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد


معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری


.


خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا


خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری


.


شکر خدا چشمی به ناموست نیفتاده


شکر خدا اهل و عیالی در خفا داری


.


شکر خدا غارت نمی شد پیکرت هرگز


عمامه داری ، پیرهن داری ، عبا داری


.


نه هیچ کس نیزه به پهلویت فرو کرده


نه با تن زخمی ته گودال جا داری


.


نه بی کفن ماندی نه عریان بین صحرا


نه کار با کهنه حصیر روستا داری




مطالب مرتبط