دلم به تلاطم مثل کارونه
به یاد شلمچه ، یاد مجنونه
چه حس غریبی داره این خاکا
که بغض دلم رو داره میشکونه
خورده پیونده ، با چفیه و سربند
دلی که بیتابه مثل اروند
غرق آهم ، جاموندهی راهم
دلمو شکسته بار گناهم
رو این خاکا ، میذارم سر
منم رزق شهادت میگیرم آخر
“حبیبی یا حبیب الله
حسین یا مولا یا ثارالله”
دلم رو یه حسی تا خدا برده
منو به دیار عاشقا برده
تو حال و هوای جبههها بیشتر
شلمچه دلم رو کربلا برده
اینجا خاکش ، دلو جلا میده
عاشقیمون اینجا معنا میده
اینجا خاکش ، واسه ما یه دنیاست
جای قدمای بیبی زهراست
میده بوی بهشت اینجا
بوی چادر زهرا میده این خاکا
“حبیبی یا حبیب الله
حسین یامولا یا ثارالله”
ز بار گناهم ، خستم آی شهدا
میخوام که بگیرید ، دستم آی شهدا
میخوام تو مسیر عاشقی بمیرم
تا آخر راهو هستم آی شهدا
روز و شبها ، میگذره تو غربت
دیگه نداره این قلبم طاقت
بعد از عمری ، گریه توی هیئت
میباره از چشمام اشک حسرت
پر از دردم ، پر از غصه
دیگه دوریِ از آقام برام بسه
“حبیبی یا حبیب الله
حسین یامولا یا ثارالله”