باران گرفت که به سوی تو پر زدم

باران کنایه بود که بر چشم تر زدم

میخواستم به ساحت عشقت سفر کنم 

دیوانه وار سنگ غمت را به سر زدم 

بعد از فراق تو به خودم آمدم که ای 

من روزگار وصل خودم را نظر زدم 




مطالب مرتبط