آن طرف از دور دیدم سارقی کرده کمین
چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها
جا گرفته روی سینه آن سگ هار از قفا
میزند هی ضربه بر حنجر به خیلی چیزها
کاش تنها آن حرامی با گلویت کار داشت
میخورد این تیزی به حنجر به خیلی چیزها
داخل گودال حالش را رعایت میکنی
چون که حساس است مادر به خیلی چیز ها