بقیع بقعه ندارد ولی بقا دارد
 ضریح و صحن ندارد ولی صفا دارد

برای گنبد و گل دسته که نیامده است
 گدا به خانه ی ارباب التجا دارد

کنار صحن و سرای پیمبر اکرم
 خرابه بودن آن آستان "چرا" دارد

به احترام امامان شیعه در آنجا
 اگر مدینه بسازیم باز جا دارد

جبین بسای به خاک درش که این درگاه
 به قدر چشم همه خلق توتیا دارد

به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش
 کبوتری که در آنجا برو بیا دارد

کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود
 کسی که در همه تاریخ آشنا دارد

بقیع و غربت آن را چه خوب می فهمد
 دلی که انس به گل دسته ی رضا دارد

به خط خون به سر کوچه ی بنی هاشم
 نوشته اند که "یک دست هم صدا دارد"

به خاکبوسی آن آستان مرا ببرید
 که این گلوی رمق دیده عقده ها دارد

 



مطالب مرتبط