تا حسین ازجان گذشت وسوی قربانگاه رفت
 اززمین تا آسمان، پیوسته دود آه رفت
 چون قدم در وادی سرخ منا می زد حسین
 «ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین»

ذوالجناح او به خیمه سربه خاک غم نهاد
 ازفغان کودکان لرزه به عرش حق فتاد
 چون که آتش ازغمش برماسوا می زد حسین
 ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین

مثل برق ازپیش چشمش می گذشت آن لحظه ها
 دست برسر، داشت برلب، ناله ی واغربتا
 داغ وقتی بردل اهل ولا می زد حسین
 ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین

قاتل ازیک سودوید و زینب ازیک سودوید
 قاتل اوخنجرو زینب ز دل آهی کشید
 با هزاران زخم دم از ربنّا می زد حسین
 ازحرم تا قتلگه ،زینب صدا می زد حسین

لحظه ای که با خدا، لبریز شور وحال بود
 اول معراج او ازخاک آن گودال بود
 درهمان لحظه که پَرسوی خدا می زد حسین
 ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین

از زمین تا آسمان گلبانگ واویلا رسید
 ناگهان برگوش او، فریادی از زهرا رسید
 چون که سربر دامن خیرالنسا می زد حسین
 ازحرم تا قتلگه، زینب صدا می زد حسین

 



مطالب مرتبط

شده حرف دلتو یه عمر
شده حرف دلتو یه عمر

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده

پنج شنبه, 02 تیر 1401

پخش
حسن مولا
حسن مولا

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش