اشک میریزم لحظههای آخرم
زهر آتیش زد به تموم پیکرم
میسوزم از تشنگی
وای مادرم وای مادرم وای مادرم
همه صدام روضست دوا برام روضست
زندگی و خاطره هام روضست
یه لحظه تو کوچه هام یه لحظه تو شهر شام
یه لحظه تو کربلام تو قتله گاه
اون شب تو کوچه اون محاسن شد سپید
وقتی منو دشمن پی مرکب کشید
با یاد عمه زیینبم قدم خمید
وای مادرم وای مادرم وای مادرم