عطشان و با دهان ترک خورده ات بخوان:
" از آب هم مضایقه کردند کوفیان "
باران گرفت و قطره ی آبی به ما رسید
لعنت به این ضیافت و تبعیض آسمان
سخت است تشنه باشی و هی دست و پا زنی
چیزی شبیه مرگ و تقلای ماهیان
این دست و پا زدن به خدا سخت تر شود
آبی اگر نداشته باشی در این میان
آب است مهر مادر این تشنه ی غریب
آیا که نیست سهم پسر، مهر مادران؟
با حزن و غم بگو دم افطار چند بار:
" از آب هم مضایقه کردند کوفیان "