نشسته ام بنویسم حرم ، حرم … بانو
چه خوب شد که دوباره کبوترم بانو
نشسته ام بنویسم مرا به قم ببری
دو هفته ای شده اصلاً نمی پرم ، بانو
.
نشسته ام بنویسم ، مرا رها نکنی
که بی تو راه به جایی نمی برم ، بانو
.
مسیح نیز مریض مرا علاج نکرد
ولی به لطف تو امروز بهترم ، بانو
.
امام زاده ی موسی بن جعفری ، خانم
غلام زاده ی موسی بن جعفرم ، بانو
.
سلام بانوی خیرات ، بانوی برکات
هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات
.
به شرط آن که فدایت شوند سر دادند
به شرط آن که برایت شوند ، پَر دادند
.
شفیعه ی همه ! مدیون چادرت هستیم
به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند
.
تمام حاجت خود را نوشتم و بعداً
حساب کردم و دیدم که بیشتر دادند
.
قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس
به علم حوزه ی علمیه ها اثر دادند
.
چهار امام کمال تو را بیان کردند
چهار امام جلال تو را خبر دادند
.
چهار امام نوشتند احترام تو را
شکوه نام تو را ، جلوه ی مقام تو را
.
بلند عرش خدا هم ردیف شانه ی تو
بهشت باغچه ای در حیاط خانه ی تو
.
قدم به سمت مدینه زدم … نفهمیدم
چطور شد که رسیدم به آستانه ی تو
.
من و تو هر دو به دنبال یک هدف هستیم
تویی روانه ی مشهد ، منم روانه ی تو
.
حریمت آینه ، ایوانت آینه ، آری
چقدر آینه در آینه است خانه ی تو
.
شبیه فاطمه ! همسایه آبرویش را
گرفت شب به شب از گریه ی شبانه ی تو
.
بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم
و پخش کن رطبت را که استفاده کنیم
.
کریمه ! سفره ی نان را به دست تو دادند
همیشه روزی مان را به دست تو دادند
.
چگونه دل نگران قیامتم باشم
دلِ منِ نگران را به دست تو دادند
.
کلید قفل حرم را به دست ما دادند
کلید قفل جنان را به دست تو دادند
.
قلمروی تو خلاصه نمی شود در قم
همه زمین و زمان را به دست تو دادند
.
نجات مردم قم دست ” میرزای قمی ” ست
نجات هر دو جهان را به دست تو دادند
.
نگاه ما همه بر آفتاب محشر توست
دخیل ما همه بر رشته های معجر توست
.
نکرده است کسی غیر حق تماشایت
ز بس که خالق تو آفریده بالایت
.
تو ازدواج نکردی به خاطر این که
نبود هیچ کسی هم طراز و همتایت
.
کنار جلوه ی تو می شود خدا را دید
تو کوه طوری و بابای توست ، موسایت
.
تمام مردم دنیا به پات می میرند
فقط همین که بگوید : ” فدات ” بابایت
تویی که این همه باشد عطای امروزت
خودت بگو که چقدر است عطایِ فردایت ؟!
.
یگانه دختر موسی ، بگیر دست مرا
شفیع جنت کبری ، بگیر دست مرا
.
تو آن همیشه کرم ، من همیشه نوکر تو
مرا بزرگ نوشته است ، ذره پرور تو
.
کنیز بود اگر مادرت ، کنیز تو بود
هزار حضرت مریم کنیز مادر تو
.
تو آن قدر عظمت داشتی که از مادر
فقط امام رضا می شود برادر تو
.
و از میان پسرهایِ موسیِ جعفر
فقط امام رضا بود سایه ی سر تو
.
خدا کند که نگیرد به چوبِ ناقه سرت
خدا کند که نگیرد به سنگ معجر تو
.
خدا کند که این جا پرت به در نخورد
شبیه مادر زینب ، سرت به در نخورد