جز خاک کوی دوست مرا تاج سر مباد
بینور گنبدش شب من را سحر مباد
هرکس گرفت دامن او نامدار شد
هرکس نشست در حرمش در به در مباد
سلطان اگر رضاست، رعیّت شدن سزاست
جز مُهرِ مهرِ یار به دل معتبر مباد
ما را نسیم صبح حرم بیمه کرده است
در دوزخ گناه جز اینم سپر مباد
بیتالمقدسم حرم پاک مشهد است
ای عنکبوت زاده از اینت خبر مباد؟
تا بوده است بوده همین! عالم وجود:
جز عرصه مقابله خیر و شر مباد
با قیمت فروختنِ غیرت و شرف!
ای کاش حاصلِ احدی سیم و زر مباد
خرمای نخل میثم تمار خوردهایم
نخل طلای کن! خَذَفی بیشتر مباد…