ای حج دل بر گرد حائـر تو
وی چـارده معصوم، زائـر تو
گنج خدا پنهان به سینۀ قم!
معصومـه! زهرای مدینۀ قم
!
درّ یتیـم گنجِ مهـر عصمت!
انسیهالحورا، سپهـر عصمت!
ســر تـا قـدم آیینـۀ ولایت
قــرآن روی سینـۀ ولایـت
زهرای مرضیه است مادر تو
مریم توسل جسته بر در تو
جبریل اگر رو جانب قم آرد
بـر تـو یریـدالله عنکـم آرد
آینـــۀ روی امــام هفتــم
روح دو پهلـوی امـام هفتم
فیضیه را بر تربتت سجود است
فیضیـۀ تـو عالـم وجود است
ریحانـه الــروح محمـدی تو
سیب بهشت هشت احمدی تو
زهـرا کتـاب الله، کوثـرش تو
قم مسجدالحرام و هاجرش تو
نــور جهانتــاب ائمـهای تو
معصومهای بـاب ائمـهای تو
با آن که در قلب زمین نهانی
بـابالمــراد اهــل آسمانـی
زهرا و زینب تو یک جمـالید
مرآت حسن ذات ذوالجلالید
توحیـد دریـا و تـو دُر نابش
زهراست خورشید و تو آفتابش
عصمت گلی از نقش دامن تو
پیراهن زهـراست بـر تن تو
بالای هـر گلـدستۀ تو جبریل
زیبد که بگشاید زبان به تهلیل
بایـد در ایوان تـو بـا حلاوت
روحالامیـن قرآن کند تلاوت
صحنین تو برتر ز عرش اعلا
قبر تو قبر زینب است و زهرا
ایوان تو ای دخت پاک موسی
دارالسلام مریم است و عیسی
شفیعـۀ فـردای محشـری تو
نایبــۀ عمّــه و مــادری تو
خورشید را نور رخت وضو داد
ذیقعـده را میـلادت آبرو داد
آیینــۀ بــرادری و بـابــی
یک مـاه در بیـن دو آفتابی
در سیر مصحف رخـت برادر
یاد آرد از قدر و جـلال مادر
جلال تـو جلال کبریـاییست
شایستــۀ سیــده النسـاییست
پدر که چون جان به برت کشیده
بوی بهشت از سینهات شنیده
زیبد که ای یاس بهشت طاها
گویـد پــدر دربـارهات فـداها
بستـان علـم و حکمت ائمــه
شـایستـۀ تـو عـصمت ائمــه
باغ جنـان تقــدیم تـار مویت
فردوس و رضوان دو گدای کویت
مـدح تـو از نطـق بشـر نیـاید
جــز از بــرادر و پـدر نیــاید
باید ز طـوس آیـد امام هشتم
وصف تو را گویـد به مردم قم
بالاتـری از وصف خلـق عالم
قدر و جلال تو کجا و «میثم»؟