در سجده‌ی خون، اقامه داری

نه جامه و نه، عمامه داری

اما توی این، دنیای فانی

تنها تویی که، ادامه داری

منم فانی، تویی باقی

که سرمستیِ، عشاقی

همه تشنه، لبت هستیم

اَلا یا اَیُهَّا الساقی

«هیچ کسی نمی‌مونه، اِلا حسین

کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ، وَ یَبْقىٰ‌ حسین»

 این ذکریِ که، مَلَک نداره

این نوریِ که، فَلَک نداره

دستِ کسی توو، دنیا به قدر

دستای حسین، نمک نداره

هم از دستت، نمک خوردم

هم از اسمت، شفا بردم

ولی غیر از، بدی‌ آقا

برات چیزی، نیاوردم

با بدا کی می‌سازه، تنها حسین

کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ، وَ یَبْقىٰ‌ حسین

«هیچ کسی نمی‌مونه، اِلا حسین

کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ، وَ یَبْقىٰ‌ حسین»

 



مطالب مرتبط