دل دریا رو خون کردی تو ای سقای تشنه
دید من روضه میخونم با این لب های تشنه
بمیرم علم افتاد رو زمین خواهرم افتاد
گمونم مادرم عباس به کنار تو بوده
دیدی حالا میگفتم من رخ زهرا کبوده
دل من بی قراره شده مشک تو پاره
دیگه بین قول و زنجیر میره زینب اسارت
دیگه گوشواره و خلخال و معجر میشه غارت
امون از دل زینب داغ تو قاتل زینب