قلم بده بنویسم کمی برای حرم
کبوترم که دلم رفته در هوای حرم
قسم به هشتی ایوان با صفای حرم
به تار و پود همان فرش نخ نمای حرم
کسی که دشمن تنها پناه بی کس هاست
همیشه ملعبه ی دست نا مقدس هاست
کسی که عقده ی شهرت نشسته در جانش
به کفر میکشد آخر تمام ایمانش
که زود میسرد اما به خط پایانش
حرام لقمه با تاراج رفته با جدالش
کسی که دشمن آقای ما امام رضاست
به روی فرش که نه روی خط قرمز ماست