تو خورشید خورشیدایی؛ تو نوری، فوق نوری
تو حاکم به ماسوایی؛ تو نزدیکی و دوری
تو رویای قلب مایی؛ تو شیرینی و شوری
تار عنکبوتی که شد حافظ «رسول خدا»
ریسهی چراغونی صحن باصفای تو بود
با نگاه مادر تو با دعای شیرخدا
آب و نون دنیا، سر سفرهی عطای تو بود
یا مولا مولا مولا مولا
یا اباالحسن مولا
خودم هرکجا که باشم، قلبم پای ضریحه
بزرگا میگن: زیارت با دل، بیشتر صحیحه
خیال حرم، قویتر از اعجاز مسیحه
درد و غم فراری میشن تا میپیچه بوی حرم
غصههامو گم میکنم تو هیاهوی حرم
هردفه وداع میکنم تا بیام به شهر خودم
برمیگردم امّا دلم برمیگرده توی حرم
یا مولا مولا مولا مولا
یا اباالحسن مولا
فراری ظلمت از نور؛ از خورشید تا میتونه
آخه قطرهی حقیر از اقیانوس چی میدونه
بقیه میان و میرن؛ تو اونیکه میمونه
کاش دلای مُرده یهبار طعم عشقتو بچشن
کاشکی با محبّت تو ،باز دوباره زنده بشن
کاش اوناییکه ندیدن خواستنت چهها میکنه
روزیشون بشه توو هوات، عاشقونه پر بکشن
یا مولا مولا مولا مولا
یا اباالحسن مولا