لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
شور | کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
شور | کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی

سه‌شنبه، 30 بهمن 1397 - حاج محمود کریمی - شب وفات ام البنین|رایه العباس(ع)|97 مدت زمان:07:20

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمود کریمی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بی ستون شدی

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خِرمن گردون دون شدی

کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالَم تمام غرقه دریای خون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن بُرون شدی

این انتقام گر نفتادی به روز حشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی

بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ی انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید
زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود مَحرمش
اهل ستم به سینه ی خیرالنساء زدند

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها
افروختند و در جگر حسن مجتبی زدند

وآنگه سرادقی که ملک محرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان گشوده مو
فریاد بر در ِحرم کبریا زدند

پس با زبان پر گله آن بضعة الرّسول
رو در مدینه کرد یا ایها الرّسول:

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این خشک لب فتاده ی دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تشنش افزون حسین توست

این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این شاه کم سپاه با خیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حُرمت مهمان کربلا

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا

گر چشمِ روزگار بر او فاش می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت و دست دهر گلابی به غیر اشک
زان گل که شد شکفته به بستان کرببلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حُرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دَد همه سیراب و می مَکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم
کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا

ای کشته ی فتاده به هامون حسین من…
وی سیل دست و پا زده در خون حسین من…

یا جدا یا محمدا
صلوا علیک ملیک السماء
هذا حسین بالعراء

مجزوز الرأس من القفا
مسلوبُ الاَمامة و الرَدا

یوم علی صدر النبّی
یوم علی وجه الثری
ای کشته ی حسادت دنیای بی وفا

به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من

یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من

صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدم من

او می برید و من می بریدم
او از حسین سر، من از حسین دل

او می نشست و من می نشستم
او روی سینه، من در مقابل