نیمه شب شد سوی میخانه شتابان آمدم
 با خجالت مثل یک طفل گریزان آمدم
 
 ترس دارم چون به جانم گرگ نفس افتاده است
 ریختم بر هم ، که تا اینجا هراسان آمدم
 
 آن سر و وضع بدی که داشتم دارم هنوز
 بین آغوش تو با حال پریشان آمدم
 
 چشم هایم را بگیر و گریه ام را پس بده
 بعد عمری سرکشی ، آلوده دامان آمدم
 
 باز کار بنده ات به آبرو ریزی کشید
 آبرویم را خریدی چون پشیمان آمدم
 
 جرم بسیارم ز ریگ رحمت تو کمتر است
 گرچه سنگین است بارم ، بهر جبران آمدم
 
 مستحق آتشم اما گرفتارم نکن
 چون به اینجا با دمِ ، یا فاطمه جان آمدم
 
 آب غسل توبه ام از ناودان حیدر است
 یا علی گفتم سحر از زیر باران آمدم
 
 روزی من شد بگویم هر شب جمعه حسین
 او گره از مشکلم وا کرد و آسان آمدم
 
 مادرش لطمه زنان بالاسر او داد زد
 از مدینه تا به گودال تو حیران آمدم
 
 سنگ خوردی سنگ خوردم ! تشنه ماندی تشنه ام !
 تا ترا در خاک و خون دیدم به میدان آمدم



مطالب مرتبط

تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا

چهار شنبه, 30 آذر 1401

پخش