ابن مرجانه سرگردان می شود
با خطبه ی زینب طوفان می شود
روی منبر تا می گوید اسکتوا
دشمن در لاک خود پنهان می شود
میدان در حصار زینب خطبه ذوالفقار زینب
لرزید پایه های مسجد این است اقتدار زینب
آن چنان با هیبت روی منبر رفته
روی منبر گویا خود حیدر رفته
فتح شام و کوفه با دو جمله
یعنی در حقیقت زینب فتح خیبر رفته
جانم زینب جانم زینب جانم زینب .....
خطبه را طوری کوبنده خوانده است
زنگ محمل ها از حرکت مانده است
ثابت شد بر سر لشکرهای یزید
دنیا سرباز و زینب فرمانده است
زینب محشر در محشر زینب یک تنه یک لشکر
الحق دل و جرأت دارد زینب یادگار حیدر
از کلام زینب در و زر می ریزد
قلب سرداران با جگر می ریزد
یک اشاره می کرد همه می فهمیدند
کاخ اون ملعون با یک تشر می ریزد
جانم زینب جانم زینب جانم زینب .....