لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
من برا همین به دنیا اومدم
من برا همین به دنیا اومدم

سه‌شنبه، 07 تیر 1401 - حسین سیب سرخی - روضه العباس | 4 تیر | 1401 مدت زمان:07:16

دانلود مداحی ها و نوحه های حسین سیب سرخی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

من برا همین به دنیا اومدم
 که تو روضه های تو گریه کنم
 از همین می ترسم آقا یه روزی
 نتونم برای تو گریه کنم
 آقا اشکامو نگیر
 آبروی سینه زن به گریشه
 آقا اشکامو نگیر
 نذار این گدا بی آبرو بشه
 تو بگو حسین گریش با من
 تو بکش یه آه گریش با من
 ببرم حرم با پای دل
 دم قتله گاه گریش با من
 تو رو که عذاب من حد کردم
 جیگر تموم دریاها سوخت
 بیشتر از تمومی مادرها
 دل خون مادر زهرا سوخت
 تا شدی شیب الخضیب مادرت کنار اون پیکر بود
 تا شدی خد التریب دلیل پیریت علی اکبر بود
 تو بگو غریب گریش با من
 تو بگو جوون گریش با من
 وسط تموم روضه ها بگو خیزرون گریش با من
 تو بگو حسین گریش بامن
 حسین جانم آقا یا اباعبدالله یا اباعبدالله
 خوندم از روی لهوف افتادی بین صفوف
 بر زیر تیغ و سیوف بی یار و بی عدو
 داداشم
 در زیر تیر و لهوف خنجر رفت زیر گلو
 کردند با پا زیر و رو لب تشنه و غریب
 ای زخمی شقاوت اعداء ابی عبدالله
 خوردی عصا تو از پیرمردها ابی عبدالله
 دشمن تو رو همش بی هوا زد ابی عبدالله
 رو صورت تو با کف پا زد ابی عبدالله
 حسین وای.....
 تو رو نگران کشتنت
 نگران زن و بچه ات بودی لباساتو بردن....
 ای پاره پاره بدن در پیش نگاه من
 موندی بی غسل و کفن ای یار و یاورم
 افتادی از روی زین شد قلبم زار و حزین
 پاهاتو نکش زمین پیش چشم ترم
 ای صید دست و پا زده در خون ابی عبدالله
 نیزه میخوردی با تن بی جون ابی عبدالله
 از تن لباساتو در آوردن.....
 قبول کن ته گودال گیر افتادی ....
 حسین حسین حسین حسین....
 از تن لباساتو در آوردن ابی عبدالله
 خیلی منو اینجا آزردن ابی عبدالله
 سید مظلوم حسین جانم حسین جانم حسین جانم
 دشمن هلهله کنان خولی و شمر و سنان
 به سمت حرم میاد ای سایه ی سنان
 رو زخمام نمک زدن توی خیمه اومدن
 اینها چه پست و بدن آواره شد حرم
 در بین شعله موی سرم سوخت ابی عبدالله
 از بس زدن که بال و پرم سوخت ابی عبدالله
 از غصه خون شده دیگه چشمام ابی عبدالله
 جونی نمونده واسه ی پاهام ابی عبدالله
 داداش داداش داداش .....
 این وسط چند خواهر افتاده
 و بدنی ریز ریز میکردن ....
 با لباسی که از تنش کندن ، تیغشان را تمیز میکردن ....
 آی آقام آقام آقام ایییییی......
 السلام علی غریب کرب و بلاء مرمل بدماء
 خیمه ی بی عمود واویلا
 آتش و بوی دود واویلا
 چهره ها شد کبود واویلا
 یا تماتم خدود واویلا
 واویلا حسین واویلا حسین واویلا واویلا واویلا
 تو خیمه ها رباب با آه و گریه سوخت
 دل منم مثل موی رقیه سوخت وای وای وای
 داداش
 السلام علی خواهر خون خدا
 اسیر شام بلا وای وای وای
 من و این ازدحام واویلا
 من و بزم حرام واویلا
 اینه ختم کلام واویلا
 من وبازار شام ....
 دیگه نگم چی شد تو مجلس یزید...
 چوب و برداشت انقدر زد به لب و دهان ابی عبدالله.....
 آخ خانومم آی خانومم آی....
 انقدر اون لحظه خانوم رقیه ترسید هی می لرزید....
 عمه عمه عمه .....
 اینا منو میخان ببرن کنیزی....
 عمه عمه عمه ....
 آی آی آی آی....
 دیگه نگم چی شد تو مجلس یزید...
 نگم که دخترت چه حرفایی شنید....
 آی امان امان امان....