سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
.
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
.
حسینم وا حسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
.
چه در زندان چه در ویرانه ی شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
.
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
.
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ها جان داده بودم
.
.
یاس ها را جوهر نیلی زدند
بچه ها را یک به یک سیلی زدند
.
دیدی از نی دست خواهر بسته بود
گوییا دستان حیدر بسته بود
.
حبل بر حبل المتین انداختند
بچه ها را بر زمین انداختند
.
حبل بر حبل المتین انداختند
با لگد ما را زمین انداختند
.
ای برادر من چشم تو روشن
روم نمیشه بگم رفت معجر من