اگر چه عاشق تو در بدی زبان زد بود
ولی همیشه به من خوبی تو بی حد بود
من آن کبوتر هر جایی ام که بر بامت
به شوق دار دلم گرم رفت و آمد بود
من آن سلام پس از هر نماز هر روزم
که در تلاش رسیدن به تو مقید بود
چگونه می شود آقا که با وجود تو باز
درون برزخ عاشق شدن مردد بود
همیشه حرف زدن با تو مهربان آقا
برای عاشقی ام فرصتی مجدد بود
چقدر خوب نگاهت مرا به روضه کشاند
چقدر خوب شدم حال من اگر بد بود
مرا همیشه به جدت شناختی گفتی
همان که بین حسینیه سینه می زد بود
نبود قسمتم امشب به کاظمین روم
کبوتر دلم ای کاش بین مشهد بود
آقا جانم یابن الحسن....