به لطف خــدایِ جوادالائــمّه
گدایم , گـــدایِ جوادالائــمّه
غریبم نخوانید یاایّهاالنّاس
شدم آشنایِ جوادالائــمّه
رسیدم به آزادگی تا دلم شد
اسیــرِ ولایِ جوادالائـــمّه
ازآن صورت گندمین بوی گندم
گرفتــه هوایِ جوادالائـــمّه
رضایِ خُدایِ امامِ رضا را
بِـجُوْ در رضـایِ جوادالائـــمّه
اگر عاشقی هر نفس مثل سایه
برو در قفایِ جواد الائـــمّه
تو و جنّت و قصر و حور,آی زاهد
من و خـاک پــایِ جوادالائــمّه
مَلَـک در لباس کبوتر می آید
به ایوانْ طلایِ جوادالائـــمّه
نه تنها فلک,عرش هم تکیه داده
به گلدسته هایِ جوادالائــمّه
شمیم دل انگیز مشهد می آید
ز صحن و سرایِ جوادالائـــمّه
در این آخر ماه ذی القعده باید
بسوزم برایِ جوادالائـــمّه
مرا بیمه ام می کند تا مُحرّم
لباسِ عــزایِ جوادالائـــمّه
زنی بود و ظلم و دَف و پایکوبی
عطش بود و نایِ جوادالائـــمه
در حجره را بسته اند, آه خانه
شده کــربلایِ جوادالائــــمّه
بریده بریده , شکسته شکسته
می آید صدایِ جوادالائــــمّه
دم العطش شد دم وا حسینا
عوض شد نوایِ جوادالائـــمّه
شبیه حسین , آه آبش ندادند
صدا زد , بمیرم جوابش ندادند