در رکابت یار از جان بهترم...
گر بمیرم از همه عالم سرم
خاک پایت را به چشمم می کِشم
مرگ را با تو به جانم می خرم
وقت غربت، قرب را باید چشید
دوستان رفتند از دور و برم
لااقل هنگام تدفینم بیا
بوی تو دارد سلام آخرم
اینهمه عاشق کشی رسمش نبود
سوختم در آتش خاکسترم
مادرت دست مرا دست تو داد
دوستت دارم بجان مادرم
تاج و تختم را نمیخواهم، بگیر!
منصب و عنوان ندارم، نوکرم!
قفل و زنجیری بزن بر گردنم
من مگر از کلب سلطان کمترم؟
لطف کن زخم پر من را نبند
دور گنبد بال در می آورم
آبروداری کن و جایم بده
خسته از راه آمدم پشت درم
کربلایم را بده جان جواد
صد گره دارم به کارم بی حرم