ای که شجاعت آورد چهره به خاک پای تو
بسته به خانه تا به کی دست گره گشای تو
همچو جنین گرفته ای زانوی غصه در بغل
خیز و ببین چه می کشد همسر با وفای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی می خرم از برای تو
لحظه به لحظه می برم بار غمت به دوش دل
کوچه به کوچه می کنم جان سپر بلای تو
گر چه قدم دو تا شده، تیغ نبرد ما شده
گریۀ های های من نالۀ بی صدای تو
تا نشود به موج غم یک سر موی از تو کم
گام به گام و دم به دم محسن و من فدای تو
دستم اگر شکسته شد در ره یاری ات چه غم
باش که دارم آرزو سرشکنم به پای تو
روی کبود من بود باعث رو گرفتم
ماه گرفته رو شده، مهر خدانمای تو