هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد
 غروب سرخ محرم نمی رود از یاد
 به گاهواره ی خالیِ اصغرم سوگند
 رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد
 فرات بود و عطش بود و کودکان حرم
 خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد
 دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد
 همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد
 به دشت دختر و زن ها برهنه پا و دوان
 بدون یاور و مَحرم، نمی رود از یاد
 اسیر بودن با خواهرانِ بی معجر...
 هجوم سیلی محکم نمی رود از یاد
 به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام
 بلای شهر جهنم نمی رود از یاد
 به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت
 سر شکسته و درهم نمی رود از یاد



مطالب مرتبط

خسته بود آقا
خسته بود آقا

یک شنبه, 26 دی 1400

پخش
هر چقدرم گریه کنم سیر نمیشم
هر چقدرم گریه کنم سیر نمیشم

شنبه, 08 مرداد 1401

پخش
من اصلا اومدم برات مریض بشم
من اصلا اومدم برات مریض بشم

چهار شنبه, 05 شهریور 1399

پخش
بابا ای لعنت به شامی ها
بابا ای لعنت به شامی ها

سه شنبه, 11 مرداد 1401

پخش