روی سینت که میشینه سرت رو میبره از کینه
توی گودال نمیبینه که داره مادرت میبینه
وقتی که داره سرت میبره میبینه خواهرت
از توی گودال صدا میاد حسین غریب مادر
میپیچه تو عرش ناله ی مادرت تا روز محشر
در زلفِ چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت