همه خاطرات من درد است

زندگی و حیات من درد است

دفترم که دوات من درد است

آفتاب غمم که عمر من

لحظه های خوب نداشت

غریب آقا

***

من خودم مشک پاره را دیدم

گلوی شیرخواره را دیدم

غارت گاهواره را دیدم

تن روی قناره را دیدم

اربا اربای اکبر آبم کرد

زخم پهلوی او کبابم کرد

غریب آقا

***

علم افتاد عمه جان افتاد

ناگهان دیدم آسمان افتاد

تازیانه به جانمان افتاد

روی جسم همه نشان افتاد

قسمت زخم خار صحرا شد

روی عمه شبیه زهرا شد

غریب آقا

 



مطالب مرتبط