از آسمان هفتم اگر سر بر آورم
اعلام می کنم که فقط خاک این درم
مهر تو بود شیره ی جان در وجود من
از لحظه ای که شیر به من داد مادرم
با دشمن تو تا ابدالدهر دشمنم
حتی اگر بود پدرم یا برادرم
من از در سرای تو جایی نمی روم
حتی اگر جواب کنی باز نوکرم
تا زنده ام حسینیم و کربلاییم
ارباب من حواله نده جای دیگرم
گیرم که خاک پای مرا کیمیا کنند
خاک درت اگر نشوم خاک بر سرم
آدم مگر نه نام تو را برد و گریه کرد
من نیز ارث از پدر خویش می برم
از بس دلم به کرببلایت گرفته انس
انگار هر شب از ضریح تو در برم
هر روز دل مسافر گودال قتلگاه
هر شب سرت به نیزه بود در برابرم
با کثرت گناه خود اعلام می کنم
من میثم پیمبر و آل پیمبرم