خونمون این طرفه کجا میری بیا بیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
دیگه داریم میرسیم اینقده رو خاکا نشین
بذار تا گوشواره تو بردارم از روی زمین
فضه داره با ناله هاش اتیش به جونم میزنه
هر کی با هر چی دستشه مادر ما رو میزنه
قنفذ از راه همان لحظه که امد میزد
تازه میکرد نفس را و مجدد میزد