افتاده آتشی به دل از خیمهی غمت حسین
آغاز شد دوباره حیات از محرمت
ما زندگان اسم تو هستیم یا حسین
هر صبح شام چشم به تقویم دوختیم
یک سال در فراق تو هر روز سوختیم
از گریه چشم سینه زنانت لبالب است
تحویل سال عاشق دلتنگ امشب است
بادهی جنون تو مستیم یا حسین
ای تشنه لب که از همه سیراب تر تویی
خورشید عالمی یو جهان تاب تر تویی
این اشک چشم زمزم عشق است در برم
این خیمگاه چادر زهراست