شیرینترین عصارهی غم را بیاورید
اذن از ازل گرفته، عدم را بیاورید
«باز این چه رستخیر عظیم است» باز هم
آمد ندا: کتیبهی غم را بیاورید
هنگامهی سرودن ترکیببند شد
ای شاعران! دوات و قلم را بیاورید
آدم میان سجده، بحقّالحسین گفت
با اشک چشم، ذکر قسم را بیاورید
با جملهی «دخیلک یا شاه علقمه»
ای لوتیان شهر، علم را بیاورید
بر پرچم عزا، دو سه بوسه به قصد شکر
حال به سمت روضه، قدم را بیاورید
«هیهات من الذّله» بگویید و باز هم
دخل تمام ظلم و ستم را بیاورید
چایی که دم کشید به دستان فاطمه
مثل قدیم، ذکر دودم را بیاورید
با احترام و عرض ادب؛ با وقار خاص
نام مخدّرات حرم را بیاورید
سینهزنان رسیده بگویید: «یاحسین»
نوکر شدیم، لطف و کرم را بیاورید