جبرئیل، بال میزنه دور و بر قافلهی آلالله
پابرهنه همهی خیل رسل، پشتسر ثارالله
بین راه، خون خدا روی لبش آیهی«انّا لله
و انّا الیه راجعون
طفلک رقیّه! ده روز بعد
بین بیابون! ده روز بعد
با روی نیلی! ده روز بعد
خوشحاله الان! ده روز بعد
افتاده از پا! ده روز بعد
از ضرب سیلی! ده روز بعد
داره میمیره نوکرت؛ چه حالی داره مادرت
ای وای!
با یاد شمشیر و سرت؛ چه حالی داره مادرت
ای وای!
میکائیل اومده با قافله تا کربلا از بیتالله
اسرافیل، اشک میریزه پابهپای خواهر ابیعبدالله
عزرائیل با دل پرخون میخونه آیهی انّا لله
و انّا الیه راجعون
ای وای زینب! ده روز بعد
میون آتیش! ده روز بعد
پناه سجّاد! ده روز بعد
با تازیونه! ده روز بعد
کنار گودال! ده روز بعد
ای داد بیداد! ده روز بعد
میریزه اشک خواهر برات تا میرسی به کربلات
ای وای!
برا تموم بچّههات، برا همه مخدّرات
ای وای!
خیمهها میشه علم تا میرسه امر علمدار شاه
از سر اهل حرم، سایهی ماه کم نشه انشاالله
مثل مولاش میخونه، ماه حسین آیهی انّا لله
و انّا الیه راجعون
میرسه عبّاس! ده روز بعد
از موج دریا! ده روز بعد
به موج دشمن! ده روز بعد
دست بریده! ده روز بعد
مشک دریده! ده روز بعد
عمود آهن! ده روز بعد
ده روز بعد، سینهزنا بیقرارن با نوحهها
ای وای!
رأس حسین به نیزهها؛ آتیش زدن به خیمهها
ای وای!