دیدن دستای بسته اومدی پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم حالا که پاهام شکسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم حالا که پاهام شکسته اومدی
دخترت خیلی گرفتار شده مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی دیدم به هیچکسی نگو چشمام از گرسنگی تار شده
بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین
بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین
داغ روی سینت نشست بابا حسین چشمای ناز تو بست بابا حسین
هنوزم داره خون از لبت میره دندوناتو کی شکست بابا حسین
وای بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین
بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین
بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین بابا حسین