ممنون که ای ماه اومدی
بابا با دلم راه اومدی
ممنون ک با پا نه با سر
دیدی کشیدم آه اومدی
دلبریام یادت هست، بابا
طرز نیگام یادت هست، بابا
دیگ من از دست رفتم، بابا
قشنگیام یادت هست، بابا
سربار عمه هام نگو نه
به سختی راه میام نگو نه
میخوام میخوام میخوام بگو خب
امشب باهات بیام نگو نه
حرفامو نشنیده بگیر
بابایی دیگه عمه برید
دائم حواسش بود به ما
حتی وسط بزم یزید
النگو هام یادت هست، بردن
گوشوارههام یادت هست، بردن
عقیقتو یادم هست، چی شد؟
انگشترام یادت هست، بردن
شبیه دخترت، مگه نه؟
خیلی به مادرت مگه نه
مثه مادر بزرگا شدم
بخاطر سرت ، مگه نه؟
این راه طولانی برام
شده دلیل زخم پاهام
از بعد زجر و نیمه شب
دیگه نمیتونم راه بیام
تا دید نشستم تنها، بد زد
به دخترِ بی بابا ، بد زد
مثه مدینه، مادر، کوچه
سوال نکرده اما، بد زد
دور از چشه بابا و عمو
یهجوری سیلی زد که نگو
بگو گناه من چی بوده؟!
بگو بگو بگو ! تو بگو