ای به طوفان کربلا نوحم
قتلگاه تو کعبه روحم
سینه داغ دیده ات سپرم
نیزه ها سایبان زخم پرت
زخمها چون ستاره بر بدنت
بدن پاره تر ز پیرهنت
خون روان از گلوی عطشانت
ای پدر و مادرم به قربانت
به تن بی سرت نزاره کنم
زخمهای تو را شماره کنم
کاش جای سر مطهر تو
میبریدن سر ز خواهر تو
بدن تو که بهتر از جان است
پای تا سر تمان قرآن است
از سم اسب طوطیا کردم
با سر نیزه جا به جا کردن
قامتت زیر کوه غم شد داغ
نفسم گشته روضه گودال
اهل کوفه چقدر پست و بدن
روضه خوان تو را زدن زدن
ای وای غریب گیر آوردنت
تا قتلگاه رسوندت
به نیزه ها رسوندنت
با پیرهنت کشوندنت
ای وای حسین
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من